دست نوشته های میثم فلاحی

شاعر،نویسنده و فیلمساز

دست نوشته های میثم فلاحی

شاعر،نویسنده و فیلمساز

نقد فیلم گذشته اصغر فرهادی

گذشته را می توان از دو بعد فنی و ساختاری مورد ارزیابی قرار داد که در اینجا بخش فنی کار مورد بحث قرار نمی گیرد.
از نظر ساختار که مهمترین جنبه ی هر داستان است،مردی ایرانی را می بینیم که ظاهر او نیز به ایرانیان مذهبی شباهت دارد.اما با پایان فیلم در می یابیم که این شخصیت ایرانی،فرد خودخواه و بی قیدی نسبت به همسر و فرزندان او می باشد که تحت حمایت خودش قرار دارند.گرچه تقریباً در تمام فیلم سعی می کند خود را فردی عادل،مسئول،مفید و به فکر اطرافیانش نشان دهد.از درست کردن لوله ی ظرفشویی خانه ی همسری که طلاقش داده تا رابطه ی مخدوش بین دختر و مادر و پدر و پسری که با او هیچ نسبت و ارتباطی ندارند.احمد بنا به دلیلی که هیچگاه در فیلم به آن اشاره نشد خانواده اش را ترک کرده و به ایران می آید.سفری که بازگشتی را به همراه ندارد مگر به قصد جدا شدن رسمی و دائمی از ماری.اما از طرف دیگر زنی غربی را می بینیم که با وفاداری به عشق همسر ایرانی اش با کسی ارتباط برقرار کرده که به احمد شبیه است و برای پر کردن این خلا،حتی مجبور به نادیده گرفتن زن و بچه ی سمیر می شود.ماری حتی بعد از برقراری این ارتباط هم نمی تواند احمد را فراموش کند و برای از یاد بردن او،از سمیر حامله می شود ولی باز هم او را از خاطر نمی برد.وقتی از احمد می خواهد که برای طلاق به پاریس سفر کند،با وجود درخواست احمد،برایش هتل رزرو نمی کند تا احمد ناچار به خانه،پیش او بیاید.ماری هنوز ماجرای رابطه ی جدیدش را به احمد نگفته و تا ساعتی قبل از طلاق به او خبر حاملگی اش را نمی دهد شاید به این امید که احمد از او درخواست کند تا زندگیشان را دوباره از سر گیرند.

بزرگترین اشتباه فرهادی،خواسته یا ناخواسته در این بود که شخصیت ایرانی را مقصر و شخصیت غربی را مظلوم نشان داده تا حدی که تن به از بین بردن زندگی خانواده ی سه نفری سمیر می دهد.اینجا شاید از نظر برخی بینندگان (و مخصوصاً غربی) علت خودکشی زن سمیر و یتیمی فرزند پنج ساله شان نیز به احمدِ ایرانی برگردد.

معمّای ایمیلی که ماری در آن احمد را از رابطه ی جدیدش آگاه ساخته نیز در ابهامِ بود و نبود باقی می ماند؛که البته برطرف شدنش کار فرهادی را سخت می نمود.زیرا در اینصورت،اگر ایمیل را واقعاً فرستاده بود،مسئله ی عشق به احمد منتفی است و اگر نفرستاده بود،چگونه می توانست با قاطعیت به احمد بگوید: "اگر باور نمی کنی ایمیل را به تو نشان می دهم" ؟ این گونه پاک کردن های صورت مسئله که نوعی اعصاب خوردی و نفرت از فیلم را در تماشاگر ایجاد می کند،نقاط ضعفی است که دارنده ی جایزه ی اسکار باید سعی نماید تا در کارهای بعدی اش بر آن فائق آید.

با نگاهی به جدایی نادر از سیمین شباهت ساختاری میان کارهای اخیر فرهادی را در می بیابیم.اما فرهادی در این فیلم به نوعی حرف خود را در فیلم جدایی پس می گیرد.داستان بر اساس پیچیدگی و درهم فرو رفتن کارها پیش می رود و بیننده را در انتظار یک گره گشایی استادانه تا آخر فیلم در خود غرق می کند اما درست به مانند جدایی،گذشته نیز دارای چنین پایانی نمی باشد.در آخر،برخی مسائل و سوالات مانند دلیل اصلی خودکشی همسر سمیر (که البته به اصل ماجرای فیلم ارتباط دارد) و نیز عاقبت کار سمیر که بین دو انتخاب مانده بود و باید منتظر بهبود حال همسرش باشد بی پاسخ می مانند.             

                                               

      میثم فلاحی-نوزدهم تیر 1392